این رابطه ها عمر دارند، دل نبندید!
در سطح اول ارتباط، حسادت، غیرت، وابستگی و آینده داری وجود دارد. تعهد هست؛ اما نه در حد تعهد ازدواج. مشکل دخترهای ایرانی این است که تعهد را در حد ازدواج می خواهند و هیجان در ارتباط. این ارتباط عمر دارند. استرن برگ می گوید در رابطه ها سه تابع وجود دارد: تابع هیجانی. بعد از فاز هیجانی شروع به شناختن فرد کنیم. تابع دوم، تابع صمیمیت است و در مرحله آخر اینکه من و او چقدر می توانیم به هم تعهد داشته باشیم. رویه ای که اگر درست پیش نرود، ما را با رابطه های مبهم رو به رو می کند و دچار سرگردانی و آسیب می شویم. حرف اساسی در این زمینه این است که باید برای هر آشنایی ای هدفی داشته باشیم و بفهمیم در چه فازی از رابطه قرار داریم. در عین حال، سوال بی جا هم نپرسیم. متأسفانه اغلب جوان ها فقط در فاز اول هستند و اصلاً دو فاز دیگر را نمی بینند، حدود هشت تا نه ماه در این فاز دوام می آورد و دلزده دنبال هیجانی دیگر می گردند! در این زمینه اغلب هم نمی توانند با حرف زدن به توافق برسند و رابطه را تمام کنند.
قاعده ارتباط را بدانید
در مورد ارتباط معمولی باید ویژگی های این نوع ارتباط را بدانیم. یک هرم را در نظر بگیرید، قاعده اش ارتباط معمولی است، وسطش ارتباط به قصد ازدواج و بالاش هم ازدواج. در قاعده، غیرت و تعصب روی فرد نداریم. اما توجه وجود دارد، توقع یک سری توجهات مثل تبریک روز تولد. حساسیت ها خیلی کمتر است و دانسته های ما از طرف مقابل در حد ارتباط معمولی است. باید و نباید نداریم و بیشتر در حد توصیه است. منافعی در این ارتباط مد نظر ماست. مشکلی که من دارم با تعریف ارتباط بعضی هاست. مثلاً در حد رگ زدن برای هم مرام می گذارند. این جور ارتباط ها به نظرم ارتباط های فیلمفارسی است.
رابطه های کاری
در رابطه کاری، دختر می گوید من با این آدم مراوده معمول کاری دارم. اما به هر حال، مجاورت موانست می آورد. در این شرایط پسر ممکن است دو ذهنیت پیدا کند؛ یا فکر می کند این مراوده معمول نشانه نوعی علاقه است؛ در حالی که تو به اصطلاح به او توجه نمی کنی، نشان به این نشان که اگر بیرون از محیط کار به تو زنگ بزند برایت تعریف نشده است؛ چون سطح رابطه را برای خودت تعریف کرده ای. از طرفی من می خواهم ببینم نظام ذهنی آدم های دور و بر من چیست و رسیدن به جواب این سؤال، مستلزم این است که خیلی ازشان سؤال و جواب کرده باشی و بفهمی چطور دارند فکر می کنند. در محل کار من باید نظام ذهنی خودم را تعریف کنم، ای میلی که به ای میل شخصی من زد، جواب نمی دهم.
اما اگر برای شناخت بیشتر بخواهم ارتباط کاری ام را ارتقا بدهم چه باید بکنم؟ یک قانون در این مورد می گوید: در قلعه تان از این کارها نکنید، قلعه یعنی جایی مثل دانشگاه؛ چون در اینجا ممکن است هزینه گزافی به شما تحمیل شود و نمی توانید از پسش بربیایید. با این حال اگر چاره ای نبود، امنیت قلعه تان را در اولویت قرار بدهید.
رابطه مدعی ارتباط عادی
در دانشگاه این اتفاق ممکن است پیش بیاید. حالا این ارتباط را آسیب شناسی کنیم. اگر برای بچه هایمان تعریف کنیم و بگوییم می توان ارتباط عادی داشت بدون اینکه نیاز به خیلی از چیزها باشد، کار به اینجا نمی کشد که رابطه هایی تجربه شوند که اساساً دوستشان نداریم. مهارت های لازم برای مدیریت این رابطه ها اهمیت زیادی دارند که آدم های کمی آن را بلدند اما متأسفانه خیلی ها آن را تجربه می کنند و به همین دلیل، تلفات بسیار زیادی دارد. پرواضح است که اگر بخواهم راجع به رابطه های « دختر-پسری» حرف بزنم، رابطه ای نیست که در آن ماندگاری باشد. این بچه ها وقتی از رابطه ها بیرون می آیند، کاملاً خودشان و طرف مقابل را نابود می کنند و به طرف دیگر جراحت عاطفی می زنند. یا گاهی رابطه را برای خودشان تمام نمی کنند و زجر می کشند. مشکل هم آنجا حاد می شود که وقتی این مسأله انکار می شود، آموزشی هم برای آن ارائه نمی شود. بنده نه سال است که دارم آموزش می دهم و به شما می گویم که رابطه دختر پسرهای ما رابطه قشنگی نیست؛ وضع ازدواج هایمان هم به تبع آن همین طور. بیشترین ازدواج های ما در سال 88 در گروه سنی 20-24 سال بوده، بیشترین طلاق ها هم در همین گروه سنی بوده، آمارهای 25 درصدی طلاق در شهرهای بزرگ توسط همین گروه سنی است که یک سومشان هم در سال اول اتفاق می افتند.
رابطه به اصطلاح « خواهر- برادری»!
من اصلاً چنین رابطه ای را قبول ندارم و همان JUSTFRIEND را که دیگران می گویند اینها می گویند خواهربرادری. با این تفاوت که درد دل کردن ها و سنگ صبوربودن هایش بیشتر است. مثلاً پسری به من می گفت احساس می کردم که خیلی از سطح اعتماد بالایی برخوردارم؛ چون آن دختر از همه مسائلش به من می گفت؛ حتی از پسری که دوستش داشت. دختر هم پیش خودش فکر می کند که خب ما خواهر برادریم دیگر. اما این یک دوران موقت است کلاً از این رابطه ها دوری کنید؛ به ویژه پسرها خیلی در این بازی ضرر می کنند.
کارشناس جوان
4 نکته طلایی!
پر رنگ شدن احساس در یک رابطه حرف اول را می زند و کشش را به وجود می آورد. اما بین کشش جنسی و رابطه جنسی یک قدم بزرگ است که باید حواستان باشد. دین ما روابط جنسی را تنها در چارچوب ازدواج مجاز دانسته. ما در روان شناسی هم یک قانون داریم که روابط جنسی پیش از ازدواج بعدها شما را دچار دردسرهای جدی می کند. ضمن اینکه تجربه های کلینیکی مشاوره هم گویای این مسأله است. برای دوری از این رفتار، بدانید این مسأله که من تن به چنین رابطه بدهم را چهار مورد مشخص می کند: 1- سیستم اعتقادی من 2- خانواده ای که من به آن تعلق دارم 3- جامعه ای که به آن تعلق دارم 4- اینکه تجربه های علمی به من چه می گوید.
نکته 1
پیش فرض هایتان را بدانید
آدم ها در روابط عاطفی شان یک نمایشنامه و پیش نویس دارند که به شکل ناخودآگاه باعث می شود نقشی را تعیین کرده، بازی کند و در زندگی شان آدم هایی را پیدا کنند که آن نقشی را که برای زندگی شان پیش بینی کرده اند بازی کنند. از این هم وسیع تر داریم؛ Life Skrip نمایشنامه زندگی داریم؛ مثلاً اینکه فرد، نمایشنامه اش نمایشنامه آدم بازنده است. حالا این پیش نویس کی نوشته شده و از کجا در وجود ما نهاده شده، پیچیده است. یکی از این الگوها پدر و مادرمان است. ببینیم آنها با هم چطور زندگی کرده اند؛ مثلاً دختر و پسر پیش من می آیند برای مشاوره ازدواج، می پرسم رابطه پدر و مادرت چطور است؟ می گوید: عالی، بعد که صحبت می کند، می بینم واقعیت چیز دیگری است چون در خانه خودش می بیند مادر یک عمر فقط اطاعت کرده و در آن خانه هم مانده و چیزی که شایسته خودش بوده، نگرفته. چنین دختری وقتی می بیند پسر از یک فضای بهتر می آید که زنگی خانوادگی خوبی داشته که حقش هم بوده؛ در ارتباط با او عملاً مشکل پیدا می کند چون این دو پیش فرض هایشان با هم در تضاد است. پیش نویس های عاطفی را اگر دربیاورید، تعجب می کنید؛ مثلاً یک دختری می گوید پسری که جذبه و جنم داشته باشد را می پسندد. فکر می کنید چرا؟ چون تکمیل کننده خودش را می خواهد. البته یکی از دلایلش می تواند این باشد.
نکته 2
بیش از حد لطف نکنید
خیلی از تصوراتی که بین آدم ها پیش می آید، کدهایی مبهم است. البته یک مرد باید این قابلیت را داشته باشد که یک زن را بفهمد؛ این درک متقابل هیچ وقت صد در صد نمی شود. اگر صد در صد فهمید، می شود برادر آن دختر. نه نامزد او. این مسأله متعدد دارد اتفاق می افتد. اصولاً زیادی جنتلمن بودن برای یک مرد در رابطه با یک زن، دردسر است. گاهی اوقات اگر تو را تحویل نگیرند، تقلا می کنی برای حفظ رابطه ات و بالعکس. گاهی می بینی یک دختر چندین بار نامزدش را ترک اعتیاد داده و دارد نقش مادرش را برای او بازی می کند. این کار شاید یک لطف باشد اما پشتش دقیقاً یک اشتباه بزرگ در پیشبرد نامزدی است چون رابطه، رابطه انگلی است؛ یک دختر، سیندرلاوار، یک پسر له شده را نجات می دهد. این در حالی است که این دختر در جامعه با آدم های سالم و متعادلی هم برخورد دارد اما به آنها توجه نمی کند چون پیش نویس زندگی اش این است و در رابطه ای وارد نمی شود که پسر در آن نرمال باشد. او در رابطه با پسرهای درب و داغان احساس می کند که چقدر خانم و قوی است.
منبع: همشهری جوان، شماره 286
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.