پیششرطهای ازدواج موفق
گفتگو با دکتر سیما فردوسی، روانشناس خانواده
خانم دکتر، اجازه دهید از یک سوال کلیشهای شروع کنیم؛ به عقیده شما ملاکهای یک ازدواج خوب چیست؟ ازدواج خوب در وهله اول به معنای انتخاب خوب است. اگر انتخاب درست باشد، میتوان به آیندهای خوب در ازدواج امیدوار بود. یکی از مهمترین ملاکها در ازدواج خوب، آمادگی زن و مرد است. باید توجه داشت که هرکسی و در هر شرایطی دارای چنین آمادگی نیست. افرادی آمادگی ازدواج را دارند که در ابعاد گوناگون به بلوغ رسیده باشند، این بلوغ شامل بلوغ فکری، عاطفی، اجتماعی و... است.
برابری و همسانی (کفویت) چقدر در موفقیت ازدواج نقش دارد؟
کفویت به ویژه در اعتقادات اهمیت زیادی دارد. ما باید مطمئن شویم کسی را که برای ازدواج انتخاب میکنیم، از نظر اعتقادی، نوع نگرش به دنیا، تفسیر وقایع و دیدگاههای مذهبی مشابه ما باشد. البته تفاوتهای جزیی در عملکردها و کمیت این اعتقادات مشکلساز نیست اما اختلافات کلی و اساسی در این زمینه میتواند در آینده پایههای زندگی را سست کند.
ازنظر اقتصادی، خانوادگی و تحصیلی چطور؟
اگر دو نفر از نظر تحصیلات در شرایط بسیار متفاوتی با هم باشند، اشتباه است چون این دو از لحاظ دیدگاهها و سطح فکر کاملا با هم متفاوت هستند. به طور مثال یکی تحصیلات ابتدایی داشته باشد و دیگری تحصیلات عالیه اما اختلافات جزیی مانند تحصیلات دیپلم با لیسانس و فوق لیسانس زیاد مشکلساز نخواهد بود. از لحاظ خانوادگی و اقتصادی هم باید دو طرف تا حدود زیادی در یک سطح باشند.
آیا دو نفر باید کاملا در وجوه گوناگون با هم مشابه باشند یا گاهی تفاوتهایی هم لازم است؟
اگرچه بحث مشابهت و همسانی در ازدواج بسیار مهم است اما نباید اهمیت وجود تفاوتها را در یک ازدواج موفق نادیده گرفت. توصیه میشود افراد ازنظر ویژگیهای شخصیتی با هم تفاوتهایی داشته باشند. فرض کنید یک خانم عصبانی و جوشی، همسر مردی مانند خودش شود. به احتمال زیاد خانه آنها به یک میدان جنگ تبدیل خواهد شد، در حالی که اگر همسر او مردی آرام و صبور باشد بهتر با هم کنار خواهند آمد و یا مردی را تصور کنید که درونگراست، کمتر شاد است و زیاد به روابط اجتماعی علاقهمند نیست اگر همسر او برعکس فردی برونگرا، شاد و اجتماعی باشد، تعادل در این خانواده برقرار خواهد شد.
چه سنی برای ازدواج دخترها و پسرها مناسب است؟
علم بهداشت روانی توصیه میکند که دخترها بعد از 21 سالگی و پسرها بعد از 23 سال، اقدام به ازدواج کنند. البته امیدواریم همه افرادی که در این سنین قصد ازدواج دارند، به بلوغ و آمادگی لازم رسیده باشند.
چطور میتوان این بلوغ و به عبارتی آمادگی را در فرد مقابل تشخیص داد؟
در رفتار. توصیه میشود دخترها و پسرها حداقل از 3 تا 6 ماه با هم آشنا باشند و در این مدت بهطور کامل رفتارهای یکدیگر را ارزیابی کنند. باید توجه کرد که آیا همسر آینده و حتی خود ما دارای خصوصیات انسان دوستانه هستیم؟ آیا او اهل مشورت کردن هست؟ نحوه برخورد او در رویارویی با مشکلات چگونه است؟ آیا در هنگام مشکلات تکیهگاه و حامی ما میشود و یا به راحتی صحنه را ترک میکند؟ چقدر به احساسات و سلایق دیگران از جمله ما اهمیت میدهد؟ همچنین توصیه میشود زن و مرد ازنظر هوش هیجانی در یک سطح باشند.
لطفا درباره هوش هیجانی توضیح دهید.
هوش هیجانی یعنی قدرت تشخیص احساسات خود و دیگران. هرچه احساس همدردی، همدلی، کمک به دیگران و... در فرد بیشتر باشد، هوش هیجانی او بالاتر است. هر چقدر این احساسات در فرد کمتر باشد، از هوش هیجانی کمتری برخوردار است و همسرانی که از هوش هیجانی نسبتا هم سطحی برخوردار هستند، بیشتر یکدیگر را درک میکنند.
نحوه گذراندن اوقات فراغت چقدر در این زمینه موثر است؟
علاقهمندیها و سلایق مشترک زن و مرد در نحوه گذران اوقات فراغت موجب نزدیکی بیشتر آنها به یکدیگر میشود و اوقات خوشی را برای خانواده به ارمغان میآورد.
اگر شما به کوهنوردی علاقهمند باشید، در حالی همسر شما علاقهای به این فعالیت نداشته و ترجیح بدهد زمان فراغت خود را به کاری کاملا متفاوت با علاقه شما اختصاص دهد، نخواهید توانست با هم از اوقات فراغتتان لذت ببرید.
روانشناسان چه تفاوت سنی را برای ازدواج مناسب میدانند؟
توصیه میشود زن بین یک تا 10 سال کوچکتر از مرد باشد.
چرا؟
دخترها زودتر از پسرها بالغ میشوند. از طرف دیگر، آنها وظایف سخت بارداری، شیردهی و... را بر دوش دارند و زودتر از مردها شکسته میشوند، پس برای ایجاد برابری میان زن و مرد، در این مورد بهتر است زن کوچکتر از مرد باشد. از طرف دیگر، تفاوت سنی بیشتر از 10 سال هم میان زن و مرد مناسب نیست چون هر دهه از زندگی انسان دوره خاصی است و ویژگیها، شرایط و نیازهای ویژهای را دارد که منحصر به آن دوره است. دو نفر با تفاوت زیاد در مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و ویژگیهای آنها متفاوت است.
پیششرطهای ازدواج موفق
دیدگاه طرفین درباره خانوادههای یکدیگر چقدر در ازدواج موفق تاثیرگذار خواهد بود؟
برخی از افراد دوست ندارند همسرشان با خانواده خود رفت و آمد داشته باشد و به نوعی عامل جدایی او از خانوادهاش میشوند، این افراد اغلب خودخواه و دارای اعتماد به نفس پایینی هستند. کسی که خود را باور داشته باشد و از اعتماد به نفس خوبی برخوردار باشد، دلیلی برای حسادت و جداکردن همسرش از خانواده خود ندارد چون میداند هرکسی دارای جایگاه ویژهای است و تمایل همسرش به خانواده خود موجب جدایی و بیمهری او نخواهد شد.
گاهی بعضی افراد بعد از ازدواج سعی میکنند همسر خود را محدود کنند و به او اجازه دیدار دوستان گذشته و تفریح و معاشرت با آنها را نمیدهند و معتقدند بعد از ازدواج، تمام ارتباطات دوران مجردی باید فراموش شود، آیا با این نظر موافقاید؟
به هیچوجه... ما اجازه نداریم مانع ارتباطات سالم همسرمان با دیگران و دوست گذشته او باشیم. بهتر است سعی کنیم با دوستان متاهل و البته موجه او ارتباط خانوادگی برقرار کنیم و به او اجازه دهیم با دوستان خوب و مورد اعتماد مجردش نیز حتیالمقدور در بیرون از خانه مراوده داشته باشد. به یاد داشته باشیم هرچه دایره ارتباطی انسانها گستردهتر باشد، آنها شادابتر و سرزندهتر خواهند بود و حساسیت و زودرنجی در آنها کمتر است. این ارتباطات به رشد افراد کمک کرده و روابط زن و مرد را بهبود خواهد بخشید، وقتی ما میبینیم همسرمان از یک رفتار و ارتباط سالم و موجه با اشخاص خوشحال میشود، اگر او را دوست داریم نباید این لذت و خوشحالی را با محدودیت از او بگیریم.
میتوان گفت محدودیت برای سلامت خانواده خطرناک است؟
بله، محدودیت بیدلیل و غیرموجه میتواند سبب شکلگیری گریز، ایجاد روابط پنهانی و دروغ شود، که همه این عوامل استحکام خانواده را از بین میبرد. از طرف دیگر، وقتی آزادی که حق فرد است را از او بگیریم، واکنشهای عصبی و ناهنجاریهایی در او به وجود میآید و این عمل روی قضاوت او در مورد ما تاثیر خواهد گذاشت.
سن مناسب ازدواج
بهترین و مناسب ترین سن برای ازدواج چه زمانی است؟
برای ازدواج دختر و پسر، سن مشخصی را نمی توان ذکر کرد زیرا شرایط و موقعیت افراد متفاوت است. برای مثال، سن ازدواج در مناطق گرم سیر، به سبب بلوغ جنسی زودتر دختران و پسران، و در مناطق روستایی به جهت ساده تر بودن زندگی و نبودن پیچیدگی های زندگی شهرنشینی و نیز حمایت بیش تر خانواده ها، پایین تر است.
آن چه زمینه را برای ازدواج دختر و پسر آماده می کند، امکانات اولیه مادی، بلوغ شرعی، بلوغ جنسی، بلوغ فکری، رشد جسمی و روحی، رشد اجتماعی و شخصیتی، استقلال فکری، ثبات عاطفی(1) و قدرت مدیریت بحران(مواجهه با مشکلاتی که در فرایند ازدواج ممکن است ایجاد شود و مقابله با بحران های زندگی) است که اگر این شرایط به طور نسبی(و نه مطلق) فراهم شد، شخص می تواند ازدواج کند.
گاهی با وجود شرایط پیش گفته، موانعی از جمله تحصیلات عالی برای آقایان(2)، یا اتمام خدمت نظام وظیفه در ازدواج وجود دارد که می توان با طولانی کردن دوران عقد این مشکل را از بین برد.
ازدواج در سنین پایین
آیا ازدواج در سنین پایین ممکن است مشکلاتی را در پی داشته باشد؟
ازدواج در سنین پایین به جهت کم تجربگی، ممکن است باعث ضعف تدبیر و مانع از مدیریت بحران شود.
با توجه به این که شخص در سنین پایین، ثبات عاطفی ندارد، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگیرد و بعد پشیمان شود.
به طور معمول وابستگی افراد در سنین پایین به والدین بیش تر است و در صورت ازدواج، ممکن است زمینه ی دخالت های آنان بیش تر فراهم شود و مشکلاتی را پدید آورد.
در صورتی که سن دختر پایین باشد(زیر 18) و با ازدواج باردار شود، احتمال بروز مشکلاتی از قبیل فشار خون بالای دوران بارداری، کم خونی و عوارض زایمان، نوزاد زودرس یا کم وزن، نوزاد مرده، با بهره ی هوشی پایین و ... افزون تر می شود. ازدواج زودرس، مانند چیدن میوه ی کال و نارسی است که وقت چیدن آن نبوده است.
ازدواج در سنین بالا
آیا ازدواج در سنین بالا و تأخیر در ازدواج ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد؟
همان گونه که طبیعت چهار فصل دارد، طبیعت زندگی انسان هم بهار، تابستان، پاییز و زمستان دارد و بهترین فصل برای ازدواج، بهار زندگی یعنی ابتدای جوانی است.
تأخیر در ازدواج و کشیده شدن به فصل های بعدی زندگی، مشکلاتی را پدید می آورد:
1. از بین رفتن شادابی دختر و پسر؛
2. از دست رفتن فرصت های ازدواج به ویژه برای دختران؛
3. فاصله ی سنی زیاد با فرزندان و ایجاد ضعف یا عدم درک متقابل در آینده؛
4. مشکلات مربوط به بچه دار شدن.(3)
تأخیر در ازدواج به تعبیر رسول گرامی اسلام(ص) مثل این است که میوه ای رسیده باشد و چیده نشود.
ان الابکار بمنزله الثّمر علی الشجر اذا ادرک ثمارها فلم تجتن افسدته الشمس و نثرته الریاح(4)
دوشیزگان چونان میوه ی روی درختند. هنگامی که برسند و چیده نشوند، نور خورشید آن ها را از بین می برد و بادها آن ها را به این سو و آن سو می برند.
از مضمون روایت چنین استفاده می شود که تأخیر در ازدواج، سبب سردرگمی و کلافگی شده، آرامش روانی انسان را از بین می برد و احتمال انحرافات اخلاقی و جنسی افزایش می یابد.
ویل دورانت(will Durant) می گوید:
اگر ازدواج در سال های طبیعی انجام شود، بیماری های روانی و انحرافات جنسی که زندگی معاصر را لکه دار کرده است، به نصف کاهش خواهد یافت.(5)
این عبارت، مضمون روایتی از رسول خدا(ص) است که فرمود:
من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فی النصف الباقی(6)
کسی که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ می کند و برای نیم دیگر باید پرهیزگاری پیشه سازد.
یا روایتی که فرمود:
وقتی جوانی ازدواج می کند، شیطان فریاد برمی آورد که دو سوم دینش را از دست برد من دور کرد.(7)
فاصله ی سنی دختر و پسر
فاصله ی سنی دختر و پسر چقدر باشد، مطلوب است؟
فاصله ی سنی مطلوب بین دختر و پسر تقریباً بین 3 تا 7 سال است؛ یعنی پسر بزرگ تر باشد.
در صورت وجود شرایط مطلوب، کمی کم تر یا بیش تر از این مقدار هم قابل قبول است اما فاصله ی سنی زیاد، مشکلاتی را در زندگی زناشویی پدید می آورد که ناشی از درک دوگانه ی دختر و پسر از دنیا و تفاوت نیازهای آن دو در سنین متفاوت است.
تفاوت سنی بالا زمانی بیش تر رخ می نماید که دختر و پسر در دو دنیای متفاوت نوجوانی و بزرگ سالی باشند زیرا نوجوان به شدت عاطفی است و به عواطف نیاز دارد اما بزرگ سال با خروج از نوجوانی، عواطف خود را خرج کرده و اکنون که در بزرگ سالی به سر می برد، توان درک و هم راهی با همسر نوجوان خود را ندارد.
سن بالاتر دختر
آیا اشکالی دارد که سن دختر چند سال بیش تر باشد؟
مطلوب، بالاتر بودن سن پسر است و اگر برعکس شود، به عللی، مشکلاتی را پدید خواهد آورد:
1. بلوغ جنسی زودتر دختر: با توجه به بلوغ جنسی زودتر دختر، بهتر است زودتر از پسر به نیاز او پاسخ داده شود و راه این پاسخ گویی، ازدواج زودتر خواهد بود که لازمه اش ازدواج در سنین پایین تر و کم تر از پسر است.
2. بلوغ فکری زودتر دختر: با توجه به این که دختر زودتر از پسر به بلوغ فکری می رسد، بالاتر بودن سن او در ازدواج، سبب دوری تفکر آن دو می شود؛ در حالی که زن و مرد باید قرب فکری داشته باشند.
3. کاهش شادابی با زایمان: زایمان در سنین بالا از نشاط و شادابی زن می کاهد و اگر سن مرد کم تر باشد، ممکن است کم نشاطی زن، مرد را به سوی دیگران بکشاند.
4. کاهش هورمون های جنسی زن، هورمون های جنسی زنان از حدود پنجاه سالگی به بعد، کاهش می یابد؛ حال آن که در مردان این گونه نیست و اگر سن زن در ازدواج بالا باشد نمی تواند نیازهای جنسی همسر خود را تأمین کند و ممکن است مرد به خطا رود.
5. پیش گیری از اثبات اقتدار مرد: اگر سن زن بالاتر باشد، ممکن است نقش مادر را برای شوهر خود ایفا کند و با این کار جلوی اقتدار او را بگیرد که این مسئله برای مرد خوشایند نیست.
6. عدم پذیرش خانواده ی پسر: به طور معمول، خانواده ی پسر به ویژه مادر او، به چنین ازدواجی راضی نمی شود و اگر به رغم میل باطنی اش به چنین ازدواجی رضایت دهد، از عروسش حمایت نخواهد کرد که برای دختر بسیار رنج آور است.
7. عدم پذیرش عرف: عرف جامعه، ازدواج دختر و پسر با این شرایط را نمی پذیرد. مطلوب این است که وقتی زن و مرد در جامعه حضور می یابند و کنار هم راه می روند، دیگران آنان را زن و شوهر بدانند و نه...!
تفاوت سنی پیامبر(ص) و خدیجه(س)
اگر نباید سن دختر از پسر بیش تر باشد، پس چرا سن حضرت خدیجه(س) پانزده سال از پیامبر خدا(ع) بیش تر بود؟
درست است که بر اساس قول مشهور، خدیجه(س) پانزده سال از پیامبر گرامی(ص) بزرگ تر بوده اما این ازدواج، ازدواجی استثنایی به شمار می آید. همان گونه که در جهات دیگر ( خواست گاری خدیجه از حضرت و پذیرش مهریه از سوی خدیجه) نیز خلاف روش معمول و متفاوت آن دوران بوده است؛ به همین دلیل این ازدواج با شگفتی برخی و - حتی در مواردی- با تمسخر برخی نادانان مواجه شد.
نگرانی از بیش تر بودن سن دختر از پسر به جهت مشکلات احتمالی است که در آینده پدید می آید. اگر دختر یا پسری، مقداری از معرفت خدیجه و رسول خدا(ص) را داشته باشند که مانع از ایجاد مشکلات بعدی در زندگی شود، منعی برای ازدواج شان با این شرایط (سن بالاتر دختر) نیست. یادمان باشد که رسول گرامی اسلام(ص) به سبب ایمان سرشار به خدا و معرفت وصف ناشدنی، تا آخر عمر خدیجه، با شخص دیگری ازدواج نکردند و به وی وفادار ماندند و تا آخر عمر خدیجه، رابطه ای سرشار از عشق و صفا و صمیمیت و احترام داشتند.
پی نوشت ها :
1. با توجه به این که دوره نوجوانی(12 تا 18 سالگی) دوره شدت عواطف و عدم ثبات عاطفی است و این نگرانی به ویژه در خانم ها وجود دارد که تصمیم شان برای ازدواج از روی عواطف و احساسات صرف باشد و کم تر جنبه عقلانی داشته باشد، توصیه می شود ازدواج در این دوره انجام نشود، مگر این که اطمینان یابد تصمیم شان عقلانی و بدون حکومت عواطف است.
2. تحصیلات عالی در خانم ها نمی تواند مانع ازدواج باشد؛ چون تأمین امکانات زندگی به عهده مرد است؛ بنابراین، پس از گذشت یکی دو ترم از دانش گاه که پایه های تحصیلی خانم مستحکم شد، منعی برای ازدواج او نیست.
3. فشار خون بالای دوران بارداری، سختی زایمان در خانم های بالای 27 سال، احتمال سندرم داون فرزند(منگولیسم) در بارداری بالای 35 سال، تعطیلی نطفه سازی در دختران بالای 45 سال، و کاهش فعالیت اسپرمزایی در مردان بالای 35 سال.
4. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 55.
5. نرم افزار پرسمان2 www.porseman).
6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 219.
7. همان، ص 221.
منبع:ماهنامه ی پیام زن، شماره 217.
افسردگی فصلی نوجوانان؛ علل و راهحل
خیلی دلم گرفته از خیلیها
حالا که به فصل زمستان رسیدهایم با تاریکی هوا ممکن است خیلی از ما حس غریبی از افسردگی را تجربه کنیم. اما بعضی از افراد به علتهای گوناگون مدت طولانیتری به افسردگی دچار میشوند. این عارضه در بین نوجوانان بیشتر به وجود میآید. با توجه به وظایف تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی، فشار بیشتری به نوجوانان و جوانان وارد میآید. امروزه دانشمندان متوجه شدهاند که استفاده از رواندرمانی در کنار تجویز دارو برای جوانان مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط کارایی بیشتری در مقایسه با مصرف دارو به تنهایی دارد. به همین مناسبت درباره رواندرمانی و انواع آن در این خصوص بیشتر توضیح میدهیم.
گاهی اوقات بیان احساسات واقعی حتی به دوستان نزدیک نیز مشکل است، در حالی که در میان گذاشتن این احساسات با یک مشاور مجرب یا درمانگر میتواند سادهتر باشد. بازگو کردن آنچه در سینه نهفته دارید، میتواند کمک کننده باشد، به خصوص اگر بتوانید از کمک یک مشاور بهره ببرید که برای مدتی بهطور اختصاصی به شما بپردازد. در این صورت به احتمال زیاد احساس بهتری خواهید داشت. انواع گوناگونی از رواندرمانی وجود دارد، مواردی از آنها برای افراد باافسردگی خفیف تا متوسط بسیار موثر است.
درمان روانکاوانه
این نوع درمان یکی از معروفترین شکلهای درمان است اما اغلب درک نادرستی از آن در میان مردم وجود دارد. این روش به وسیله زیگموند فروید بنیان نهاده شده است. روانکاوان اغلب به صحبتهای بیماران درباره زندگیشان گوش میسپارند. به همین دلیل است که گاهی به این روش «گفتار درمانی» هم گفته میشود. روانکاو در صحبتهای بیمار به دنبال کشف الگوها یا رویدادهای مهمیکه ممکن است در مشکلات فعلی بیمار نقش داشته باشند، میگردد. روانکاوان اعتقاد دارند که رویدادهای کودکی و احساسات، افکار و انگیزههای ناخودآگاه در بیماری ذهنی و رفتارهای ناسازگارانه، نقش دارند.
درمان شناختیرفتاری
درمانگر شناختی رفتاری، روی مسایل خاصی تمرکز میکند. این درمانگران معتقدند که تفکر نامعقول یا درک خطا موجب بدکاری میشود. بنابراین درمانگر شناختیرفتاری روی تغییر الگوهای تفکر بیمار خود کار میکند. این نوع درمان اغلب برای افرادی که از افسردگی یا اضطراب رنج میبرند، موثر است. مثال خوبی از رفتاردرمانی، کاری است که درمانگر با مراجعهکننده خود برای غلبه او بر ترس از ارتفاع میکند. درمانگر ممکن است فرد را تشویق کند که از طریق آزمایش و تجربه، به تدریج با ترس خود از ارتفاع مواجه شود. فرد ممکن است ابتدا خود را ایستاده بر بام یک ساختمان بلند و یا سوار بر یک آسانسور تصور کند. سپس فرد خود را به آرامیدر معرض سطوح بالاتر و بالاتری از ترس خود قرار میدهد تا آنکه سرانجام هراس او به طور کامل از بین برود. رویکردهای شناختیرفتاری برای درمان مسایل خاص میتوانند بسیار اثربخش باشند. در بیشتر مواقع، روشهای شناختی و رفتاری برای درمان یک اختلال با یکدیگر ترکیب میشوند. بهطور مثال، درمانگری که به درمان مراجعه کنندهای مبتلا به اضطراب اجتماعی میپردازد، هم به او در شکل دادن الگوهای فکری دقیقتر کمک میکند و هم روی رفتارهای خاصی، مانند کنارهگیری اجتماعی، تمرکز مینماید.
گروه درمانی
گروه درمانی شکلی از روان درمانی است که در آن، دو یا بیشتر بیمار با یک یا بیشتر درمانگر یا مشاور کار میکنند. این روش، روش متداول و جا افتادهای است که در آن، اعضای گروه میتوانند از تجربیات دیگران آگاه شده و از آنها درس بگیرند. این روش نسبت به روان درمانی فردی، هم از نظر هزینهای با صرفهتر است و هم در بیشتر موارد اثربخشتر. بهطور معمول کسانی که از بیماری ذهنی یا مشکل رفتاری رنج میبرند، دارای احساس تنهایی، انزوا و متفاوت بودن هستند. گروه درمانی، فضایی را برای گردآمدن افرادی که در حال حاضر درگیر مشکل مشابهی هستند و یا در گذشته به مشکل مشابهی گرفتار بوده و اکنون نجات یافتهاند، فراهم میسازد.
مشکلات توام با روان درمانی
این روشهای درمانی اغلب بسیار بیخطر هستند ولی گاهی میتوانند آثار جانبی داشته باشند. گفتگو درباره مسایل گوناگون ممکن است خاطرات بدی را از گذشته به ذهن آورد و این میتواند شما را غمگین یا متاثر سازد. بعضی گزارش کردهاند که روان درمانی میتواند دیدگاه و ارتباط افراد را با دوستان و خانوادهشان تغییر دهد. این امر ممکن است تاثیر گذار باشد. مهم است که شما به درمانگر خود اطمینان داشته باشید و بدانید که آنها آموزش لازم را دیدهاند.
افسردگی فصلی نوجوانان؛ علل و راهحل
رواندرمانی موثرتر است یا دارودرمانی؟
این بستگی به افسردگی شما و شدت آن دارد. در کل، روان درمانی در افسردگی خفیف تا متوسط موثرتر است. دارو در افسردگی خفیف خیلی موثر نیست. اگر افسردگی شما شدید باشد، احتمالا نیاز به مصرف داروی ضدافسردگی برای مدت 6 تا 9 ماه خواهد بود. پس از بهبود نسبی با داروهای ضدافسردگی، اغلب افراد روان درمانی را روش مناسبی یافتهاند. روان درمانی میتواند به شما کمک کند روی مواردی در زندگیتان کارکنید که اگربه آنها توجه نشود ممکن است دوباره افسردهشوید. هم ضدافسردگیها و هم روان درمانی در کمک به افراد برای بهبود افسردگی متوسط موثرهستند. بسیاری از روانپزشکان معتقدند که ضدافسردگیها در درمان افسردگی شدید موثرتر هستند. برخی افراد فقط ایده دارو را دوست ندارند، عدهای هم ایده روان درمانی را نمیپسندند. بنابراین اینکه کدام یک موثرتر است امری نسبی است.در ضمن باید این نکته را هم در نظر داشت که مشاوره صحیح و روان درمانی در برخی نقاط کشور در دسترس نیست. وقتی افسرده باشید، تصمیمگیری سخت میشود. این را به دوستان ،خانواده یا به کسانی که اعتماد دارید، بگویید. آنها به شما کمک میکنند تا تصمیم بگیرید.
اگر درمان نشوید...
جالب اینکه چهار نفر از هر پنج نفر افراد افسرده ظرف مدت 4 تا 6 ماه بدون هیچ کمکی به طور کامل بهبود مییابند. بنابراین چرا باید به درمان افسردگی پرداخت؟ اگرچه چهار نفر از هر پنج نفر با گذشت زمان خوب میشوند، یک نفر باقیمانده، تا دوسال بعد هم افسرده میماند. ما قادر به پیشبینی دقیق اینکه درنهایت چه کسی بهبود مییابد و چه کسی بهبود نمییابد، نیستیم. حتی اگرهمه افراد مبتلا هم به تدریج بهبود یابند، تجربه افسردگی میتواند به قدری ناخوشایند باشد که تلاش برای کوتاه کردن زمان آن ارزشمند است. به علاوه افرادی که اولین دوره افسردگی را میگذرانند، به احتمال 50 درصد دوباره به افسردگی مبتلا خواهند شد. همچنین تعداد کمیاز افراد افسرده ممکن است اقدام به خودکشی کنند.
طی دوران بلوغ
دوره نوجوانی از بحرانیترین دورههای رشد انسان است. سن نوجوانی، زمان دلبستگیهای بزرگ و اندیشیدن درباره آنها است. تاثیر نیرومند احساسات مربوط به تمایلات جنسی، جای بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی را میگیرد و آثار دلبستگی جنسی در رفتار نوجوانان آشکارا منعکس میشود. معمولا نوجوانان مهربان، دلسوز و دقیق که به سمت تاثیرات و اضطرابات جنسی متمایل شدهاند، نسبت به اطرافیان خود، کینهجو و بیعاطفه میشوند و این تحولات ممکن است در نتیجه ارضا نشدن تمایلات جنسی و نداشتن فعالیتهایی مانند ورزش، کار، گردش یا گرایش بیش از حد به امور جنسی باشد که اصطلاحا به آن اعتیاد جنسی میگویند.
طبیعت نوجوانان در دوران بلوغ جنسی تغییر میکند و در نتیجه، آنها بیشتر عصبانی و سرکش میشوند و این تغییرات با ظهور میل جنسی اعم از امیال ارضاشده یا ارضانشده در برخی از آنها آشکار است. بیشتر والدین از آشفتگیهای دوران بلوغ آگاهاند و دوران بلوغ را با احساساتی متناقض به خاطر میآورند؛ مانند بهترین زمان یا بدترین زمان، سن دانایی یا نادانی، بهار امید یا زمستان ناامیدی. همه این احساسات ریشه در فرازونشیبهای روح یک نوجوان دارد. او گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، اندوهگین و ساکت است.
ویژگیهای عمده دوره بلوغ
برخی ویژگیها و تغییرات دوران بلوغ برای پسرها و دخترها مشابه و بعضی متفاوت است. آغاز بلوغ در بیشتر دخترها حدود 9 تا 10 سالگی است اما گاهی ممکن است این رویداد بین سنین 8 تا 15 سالگی آغاز شود. بلوغ بیشتر پسرها بین 11 و 12 سالگی آغاز میشود. ضمن آنکه در پسرها هم تفاوتهای زیادی در این زمینه وجود دارد. هنگامی که بچهها دوران بلوغ را میگذرانند، تمام دستگاههای بدنشان در اوج فعالیت است، از جمله تولید عرق و چربی که روی پوست بدن ترشح میشود، افزایش مییابد و باعث بوی بدن میشود. از این جهت نوجوانان باید از پوشیدن لباسهای زیری که از مواد مصنوعی تهیه شده است خودداری کنند زیرا این لباسها سبب خارش در ناحیه تناسلی شده و آمادگی پیش از موقع تحریک جنسی را باعث میشود و سرانجام سبب خودارضایی خواهد شد. مهمترین نگرانیهای دوره اول بلوغ عبارتاند از: نگرانی درباره خصایص جنسی، قد و وزن، آلتتناسلی و خصایص ثانویه جنسی مانند رشد سینه دختران و رشد ریش و سبیل در پسران. والدین و مربیان باید در این زمینه با دادن آگهیهای مناسب، منشأ این نگرانیها را از نوجوان بزدایند.
بلوغ در دختران
از آنجا که دختران کمی زودتر از پسرهای همسال خود بالغ میشوند، برای آنان پرورش فروتنی و تواضع بسیار مهم است. در این سن، اولین نشانههای بلوغ ظاهر شده و قاعدگی آغاز میشود. بنابراین آموزش به دختران برای رعایت بهداشت مهم است و مادر باید درباره بهداشت آلت تناسلی به دخترش در هنگام بلوغ جنسی توضیح بدهد. او باید همانگونه که به آراستگی خود اهمیت میدهد، به همان صورت به پاکیزگی جسم و نظم و ترتیب نیز اهمیت بدهد.
عادت ماهانه، پرسش رایج تمام دختران است و برای آنها علامت مشخصه بلوغ است. دادن آگاهی در این زمینه برای دختران بسیار لازم است. مادران بهویژه در هنگام ظهور علایم بلوغ جنسی، بهمنظور اجتناب از برخورد غیر منتظره، باید در موقع مناسب با سخنان آرام، دختر را برای آغاز قاعدگی آماده کنند و توضیحاتی درباره این پدیده جنسی و طبیعی بدهند و ضرورت مراعات قواعد بهداشتی مربوط به آن را به او گوشزد کنند.
بلوغ در پسران
پسران نوجوان هم احتیاج به عفت، پاکی، نزاکت و ادب به ویژه در رابطه با دختران دارند. پدر باید بتواند به طور صحیح در پسر نوجواناش تاثیر بگذارد و آگاهانه هریک از اعمال و رفتار او را خواه بد، خواه خوب زیرنظر داشته باشد. هرگز نباید به پسربچهها اجازه داد کلماتی که حاکی از بیشرمی و وقاحت است بر زبان آورند زیرا بینزاکتیهای کوچک، ابتدا بیضرر به نظر میرسد ولی اگر به آن عادت کنند رفتار نانجیبانه و زشتی در آنها ریشه خواهد دوانید. پدران میتوانند با پسران نوجوان خود درباره تغییرات و اتفاقات دوره بلوغ جنسی و علایم این تغییرات از قبیل احتلام، تغییر صدا و... گفتگو کنند. باید به آنها لزوم خودداری از لذایذ جنسی و روش مناسب برخورد با دخترها را یادآوری کرد و با پر کردن اوقات فراغت، حواس آنها را بر تمایلات جنسی کاهش داد.
احتلام نیز از پرسشهای رایج پسران است. وقتی بدن پسر شروع به تولید اسپرم میکند، نخستین انزال شبانه یا احتلام خود را تجربه میکنند. اگر پسرها برای چنین حالتی آمادگی نداشته باشند، ممکن است از تجربه کردن آن دچار سردرگمی شوند. اگر نوجوان از موضوع بلوغ و عوارض آن آگاه نشود و نداند که در وجودش چه تغییراتی روی میدهد یا روی خواهد داد، چه بسا که به انحراف جنسی مبتلا شود و یک نوع وحشت وجود او را فراگیرد. حتی در مواردی، گزارشهایی از خودکشی نیز ارائه شده است.
آموزش مسایل جنسی به نوجوانان
در سنین نوجوانی لازم نیست که همه نوع اطلاعات جنسی در اختیار فرزندتان قرار بگیرد. آموزش تکنیکهای آمیزش جنسی به یک نوجوان 12 تا 15 ساله که سالهای بعد به فکر ازدواج و تشکیل خانواده خواهد افتاد، همچون دادن تیغ به کف زنگی مست است و باعث مشکلات عدیدهای خواهد شد. در اسلام نیز توصیه شده است که بچهها تا رسیدن به ازدواج باید از اطلاعات جنسی و روابط جنسی زناشویی مطلع نباشند.
نوجوانان و جوانان به دلیل احساس توانایی برای عمل جنسی، تشدید انگیزههای جنسی، کنجکاوی در مورد مسایل جنسی، تلاش برای تعیین نقش جنسی و ترس شدید از نتایج فعالیت جنسی، نسبت به امور جنسی حساس هستند. این حساسیت زیاد که با ترشح هورمونهای جنسی همراه است تمایلات جنسی جوان را تشدید میکند. بنابراین اگر طریقه مشروع و قانونی برای کاهش امیال جنسی مقدور نباشد، امکان انحراف جوان وجود دارد و این انحراف اغلب به صورت کامجوییهایی همچون خودارضایی، همجنسبازی و نظربازی تجلی میکند.
تفاوتهای بلوغ در دختران و پسران
طبق تحقیقات، با وجود اینکه بلوغ جنسی در دختران، زودتر از پسران آغاز میشود اما پسران زودتر از دختران به حداکثر قدرت جنسی خود میرسند. از جمله تفاوتهای جنسی پسران و دختران، این است که پسران بیشتر از دختران خواستار اوج لذت جنسی هستند، بیشتر به خیالبافیهای جنسی پناه میبرند، نسبت به نشانههای جنسی حساسترند، در خواب بیشتر به اوج لذت جنسی میرسند، برای باقی ماندن در حالت تحریک جنسی کمتر به تحریک مداوم احتیاج دارند، میزان روابط جنسیشان با بیش از یک نفر در جنس مخالف بیشتر از دختران است، کمتر از دختران بر حاکم بودن عشق و محبت بر روابط جنسی اصرار میورزند و کمتر از آنها به دوام روابط عاطفی و جنسی اعتقاد دارند. این تفاوتهای رفتار جنسی بین دو جنس، تا حدود زیادی به وسیله انتظارات اجتماعی و محدودیتهای فرهنگی تعیین میشود. به همین دلیل وظیفه پدران و مادران، روانشناسان، مشاوران و مربیان تربیتی مدارس است که نوجوانان را با این ویژگیها آشنا سازند و همانگونه که به دختران در مورد عادتماهانه، تغییرات و تمایلات جنسی، شناخت صحیح ارایه مینمایند، به پسران نیز در مورد نعوظ، احتلام و خودارضایی، آگاهیهای لازم و منطقی عرضه کنند. ناآگاهی درمورد مسایل جنسی میتواند سرچشمه استرس، اضطراب، تنشهای روانی و افسردگی شود. بسیاری از جوانان و نوجوانان برای غلبه بر چنین حالات نامطلوب روانی، به سوءمصرف الکل و مواد مخدر پناه میآورند و عملا سالها و گاه تا پایان عمر در دام اعتیاد گرفتار میشوند.
با چه افرادی ازدواج نکنیم؟
من طی پنج سال گذشته، به بررسی و مرور نتایج 60 سال تحقیق درباره عواملی پرداخته ام که به تشکیل یک زندگی مشترک رضایت بخش و استوار می انجامند. این بازخوانی نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی به خصوصی وجود دارند که می توان آنها را قبل از ازدواج شناسایی کرد و از طریق آن، ناموفق بودن یک ازدواج را پیش بینی نمود.
این نوع ویژگی های شخصیتی می توانند زمینه را برای بروز رفتارهای اغراق آمیز و ناهنجار یک فرد در برابر وقایع عادی یک رابطه، آماده کنند. به قول دکتر لارنس کوردک( Lawrence Kurdek) روان پزشک:« این ویژگی ها می توانند به دو شریک زندگی کمک کنند تا به افرادی مبدل شوند که زندگی با آنها بسیار مشکل است.»
حالا باید ببینیم این خصوصیات چه هستند و چه افرادی در فهرست کسانی که نباید با آنها ازدواج کرد، قرار می گیرند؟
تحقیقات نشان داده است اگر شخصی بیش از حد افسرده، کمرو، مضطرب، متخاصم، تکانشی( کسی که بدون فکر کردن عمل می کند) یا در برابر فشارهای روحی آسیب پذیر باشد، برای ازدواج شخص مناسبی به نظر نمی رسد، ضمن این که در چنین مواردی این فرد باید روان درمانی شود.
در فهرست زیر به چند موقعیت و چند نوع از افرادی که دارای ویژگی های خطرناک هستند اشاره شده است و تکرار می کنم که در چنین شرایطی، بهترین کار ازدواج نکردن است!
* اگر یکی از شما به طور خستگی ناپذیری چنین سؤالاتی را مطرح می کند:« مطمئنی که دوستم داری؟» یا « واقعاً برایت اهمیت دارم؟»( تیپ تأییدخواه)
* اگر زمانی که با هم هستید، بیشتر وقت شما به جر و بحث و مخالفت می گذرد.( رابطه عشق- تنفر)
* اگر با وجود این که زمان بسیاری را با هم می گذرانید، واقعاً یکدیگر را به عنوان یک فرد نمی شناسید یا با افکار یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنید.
* اگر با پدر یا مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما درست شبیه این عادت نامطلوب شما است.
* اگر دلیل ازدواج شما یافتن کسی است که برای تان مادری یا پدری کند.
* اگر احساس می کنید که تصمیم به ازدواج، از طرف پدر یا مادر همسر آینده تان به شما تحمیل شده است.
* اگر مدام جملاتی مانند این در سرتان می چرخد:« شاید همه چیز بعد از ازدواج درست شود!»
* اگر فرد مورد نظرتان می خواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کنید و یک زندگی اجتماعی تازه برپا کنید.( تیپ مالکیت طلب)
* اگر او همه تصمیم های مهم در رابطه با شما را به تنهایی اتخاذ می کند و شما از این کار بسیار ناخشنودید.( تیپ فرمانده)
* اگر بعد از یک گفتگوی روراست با خودتان به این نتیجه رسیدید که تنها به خاطر مسایل جنسی با او ازدواج می کنید.
* اگر او بارها از کوره در می رود و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق است.
* اگر احساس می کنید برای ازدواج، توسط فرد مورد نظرتان تحت فشار قرار گرفته اید.
* اگر این فرد، شما را از نظر جسمی یا روحی آزار می دهد.
* اگر یک روز کامل( و بدون تلویزیون) را تنها با این شخص گذرانده و متوجه شده اید که روزی غیرقابل تحمل داشته اید!
* در نهایت توصیه ای برای شما دارم که می توانند در جلوگیری از ازدواج با چنین خصوصیاتی مفید باشد:
بیاموزید که این ویژگی ها را در خود و دیگران تشخیص دهید و تا حد امکان قبل از ازدواج، به دنبال درمان آن باشید. به خاطر داشته باشید ازدواج مشکلات شخصیتی را حل نمی کند که هیچ، در بسیاری از موارد آنها را شدیدتر هم می کند.
پی نوشت ها :
* کارشناس مسایل خانواده
منبع: کوچه ما، شماره 9.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.